حاجی

سبکی برای پریدن...

حاجی

سبکی برای پریدن...

حاجی

"اگر گفتمانی در زمینه‌ی آسیب‌شناسی و چاره‌جویی مشکلات موجود در سبک و فرهنگ زندگی به‌وجود آید، ، حتماً درخشندگی ملت ایران در این زمینه نیز، چشم جهانیان را متوجه خود خواهد کرد.

فرهنگ زندگی متأثر از تفسیر ما از زندگی است و هر هدفی را برای زندگی تعیین کنیم، سبک خاصی را به همراه می‌آورد."

رهبرم، سید علی حسینی خامنه ای

پیوندهای روزانه
مطالب مطروحه در جلسه اول:
14 آبان 1395

- معرفی کتاب:
نویسنده این کتاب، سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان، فقیه، فیلسوف و مفسر قرآن، شیعه و ایرانی است. علامه طباطبائى آن را در پاسخ به درخواست عده‌‏اى از دانشمندان غربى؛ مانند پرفسور مورگان امریکائى و عده‌‏اى از شاگردان علامه براى معرفى شیعه در مغرب زمین به زبان فارسى در حدود سال ۱۳۴۵ ش تألیف نمود. این کتاب که توسط سید حسین نصر به انگلیسی ترجمه شد، نخستین کتاب در سطح آکادمیک در مورد تشیع است که توسط یک نگارنده شیعه برای مخاطبین انگلیسی زبان نگاشته گردید. هدف حامیان این پروژه (دانشگاه کولگیت در نیویورک) ارائه دیدی آکادمیک از تشیع از دیدگاه خود تشیع بود.
این کتاب از کتب درسی حوزه‌های علمیه کشور در پایه دوم است.

- لزوم معرفی شیعه از زبان خود شیعه و نه از دیدگاه دیگر مذاهب.

- یادآوری غدیر:
120 هزار نفر در غدیرخم مخاطب خطبه حضرت رسول بودند و شاهد بودند که ایشان امیر المومنین علی(ع) را وصی و جانشین خود معرفی کردند. به نقل تاریخ، توقف در غریر 3 روز به طول انجامید و مردان مجدد با رسول الله بیعت نمودند و در چادری دیگر با علی(ع) به عنوان امیرالمومنین بیعت کردند. حتی زنان حاضر در حج الوداع نیز چنین بیعت نمودند که در طرفی از تشت آب دست خویش گذاردند و طرفی دیگر امیرالمومنین علی(ع).

- چرا غدیر فراموش شد؟
فاصله بین غدیر و شهادت پیامبر(ص)، حدود 70 روز بطول انجامید ولی باز فراموش شد. این واقعه چیزی شبیه اتفاقی بود که برای امت حضرت موسی افتاد. امتی که با 10 روز تاخیر بازگشت پیامبراشان از کوه طور به یکباره گوساله پرست شدند.(ماجرای یهودیان و امیرالمونین(ع))

- انشعابات مختلف شیعه در اسلام:
شیعه زیدیه، شیعه اسماعیلیه، نزاریه، مستعلیه، دروزیه، مقنعیه، دوازده امام و.....

- لزوم شناخت شیعه و انشعابات آن:
بر مبنای حق و باطل

- موضوع جلسه بعد:
چگونگی و تاریخ پیدایش شیعه





  • حاج مجید

خلاصه موضوع مورد بحث در #حلقه_معرفت مجازی ، سحرگاه بیست و ششم ماه مبارک رمضان

مطالعه و بررسی معنی لغوی و اصطلاحی برکت در ویکی فقه

پیرامون بحث برکت و بیان عوامل موثر در افزایش و یا کاهش آن، آیات 5 الی 10 سوره نوح مورد بررسی قرار گرفت.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَنَهَارًا ﴿۵﴾


فولادوند: [نوح] گفت پروردگارا من قوم خود را شب و روز دعوت کردم


فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا ﴿۶﴾


فولادوند: و دعوت من جز بر گریزشان نیفزود


وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا ﴿۷﴾


فولادوند: و من هر بار که آنان را دعوت کردم تا ایشان را بیامرزى انگشتانشان را در گوشهایشان کردند و رداى خویشتن بر سر کشیدند و اصرار ورزیدند و هر چه بیشتر بر کبر خود افزودند


ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا ﴿۸﴾


فولادوند: سپس من آشکارا آنان را دعوت کردم


ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا ﴿۹﴾


فولادوند: باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت [و] پوشیده نیز به ایشان گفتم



فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا ﴿۱۰﴾


فولادوند: و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است


نکات ابتدایی برسی آیات:

* اشاره به گوناگونی شیوه های دعوت (شب و روز - آشکار و درخلوت) نشان از اهتمام حضرت نوح بر دعوت بی وقفه و اتمام حجت بر قوم خود دارد.

* پاسخ های مختلفی که در جواب دعوت از قوم خود شنید.

* پیامبر خدا با هر روشی سعی بر سوق دادن قوم خود به بندگی خدا و درنتیجه آن رسیدن به برکت الهی داشت ولی قوم ایشان، خود را از رسیدن به برکات الهی محروم کرد.

* عدم استجابت دعوت پیامبر باعث از بین رفتن برکت میشود. و به طور خلاصه عامل ضایع شدن برک، بی توجهی به دستورات و دعوت پیامبر خدا و در پی اون جمع شدن بساط امتداد برکت و نزول عذاب میباشد. (که در ادامه آیات اشاره خواهد شد.)

* در همین ارتباط در آیه 24 سوره انفال داریم:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ

ی کسانی که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می بخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می شود ، و همه شما ( در قیامت ) نزد او گردآوری می شوید!

اجابت دعوت پیامبر مایه نزول حیات(برکت)

* و اما چند نکته که در شب بعد اشاره خواهد شد.

اول رابطه استغفار با نزول برکت

دوم تفاوت استغفار و توبه و همچنین تفاوت اثر این دو


  • حاج مجید

خلاصه موضوع مورد بحث در #حلقه_معرفت مجازی، سحرگاه بیست و دوم ماه مبارک رمضان

مبنای اقتصاد اسلامی، برکت افزایی بوده و مبنای اقتصاد غیر اسلامی سودآوری می باشد.

مثال اول پیرامون اقتصاد غیر اسلامی، ربا.

ربا در معنی زیادی سود آمده میباشد. ربا در دو شیوه اعمال میشود که با مثال ساده ای بررسی میکنیم. الف) به شخصی 10 تومان بدهیم و شرط کنیم که 12 تومان برگرداند. ب) به شخصی یک کیلو از یک جنس بدهیم و شرط کنیم 2 کیلو برگرداند و یا یک کیلو از همان جنس ولی با کیفیت متفاوت برگرداند.

ربا یکی از مصادیق سود آوری در اقتصاد غیر اسلامی میباشد.

مثال دوم پیرامون اقتصاد اسلامی از زبان امام صادق علیه السلام:

وقتی ما می بینیم که یک سگ در طول یکسال شش توله به دنیا می آورد و یک گوسفند فقط یک بره میزاید، و همواره گوسفندان فراوانی قربانی می شوند اما هرگز کسی سگی را قربانی نمی کند، عقل ظاهربین ما حکم می کند که باید گله های سگ داشته باشیم و گوسفند به صورت انگشت شمار یافت شود، ولی می بینیم امر بالعکس بوده و گله های گوسفند به وفور یافت می شود.

متن دقیق روایت و سند بعدا درج خواهد شد.

در واقع بنیان دستورات اقتصادی اسلام بر پایه برکت است. 

یک روایت جالب:

در روایتی از قول امیرالمؤمنین(ع) آمده است که "الدجاج خنزیر الطیر."(کافی، ج6، ص312) 

مرغ خوک پرندگان ....

پ.ن: مطالب بالا خلاصه مباحث مطرح شده در جلسه گذشته میباشد و در امتداد مطالب قبل. به امید خدا در جلسه بعد ادامه مبحث ارایه خواهد شد.

  • حاج مجید

موضوع مورد بحث در #حلقه_معرفت مجازی، سحرگاه بیستم ماه مبارک رمضان

ابتدا چند مطلب از قول تاریخ ارایه میشود.:

* درآمد حضرت رسول: ایشان در سنین پایین به چوپانی مشغول بودند. کمی بعد با عموی خود به تجارت پرداختند. سبب آشنایی ایشان با خدیجه (س) هم حول محور تجارت بوده. بعد از مهاجرت به مدینه ایشان با باغداری و کشاورزی امرار معاش میکردد.

* درآمد امیرالمومنین(ع) : ایشان بعد از شهادت پیامبر و غصب دارایی حضرت زهرا(س) توسط خلفا، بر روی زمین های مردم شروع بهه کار کردند تا جایی که رفته رفته تبدیل به بزرگترین تولید کنندگان اقتصادی زمان خویش تبدیل شدند. از حفر چاه های آب گرفته (که امروز هم بقایای آن در مدینه هست) تا احداث نخلستان های خرما.

داستان طلحه و زبیر مشهور است که روزی از کنار امیرالمومنین گذشتند و با یکدیگر می‌گفتند که امیرالمومنین از اموال دنیا چیزی در دست ندارد. حضرت به کارگزاران خود دستور داد درآمد آن سال را تبدیل به سکه ‌های نقره کرده در اتاقی جمع کنند. سپس حضرت آن دو را دعوت نموده و در حضور آنان در اتاق را گشود. موجی از سکه‌ها به روی زمین ریخت. حضرت فرمود تمام این اموال بخشی از درآمد یکسال من است.

وهمچنین اخباری از تجارت پارچه حضرت علی اکبر و کشاورزی و تولید ثروت اما صادق و امام کاظم به نقل تاریخ به ما رسیده.

بر خلاف برداشت عامه، دین اسلام و سیره اهل بیت به گوشه نشینی و تحمل فقر و تنگدستی هیچ توسیه ای ندارد. برعکس در روایات فراوان بر تولید ثروت، تلاش و توسعه کسب و کار اصرار دارد. اما کاملا با وابستگی به دنیا مخالف است. دنیا پلی به سوی آخرت هست. عاقلانه نیست تا در این پل خانه بنا کنیم. مومن امیر است بر مال دنیا و نه اثیر آن.

در اخر داستان ظلحه و زبیر نقل تاریخ بر این است که حضرت امر به انفاق تمام سکه فرمودند. ایشان بعد از حفر چاه آب، تماما وقف مینمودند و یا امام مجتبی که اشاره شد.

شیوه اهل بیت به تولید هرچه بیشتر ثروت و از طرفی صرف آن در راه تعالی اسلام بوده.

  • حاج مجید

خلاصه ای از مبحث شب گذشته پیرامون "سیره اهل بیت در برخورد با نیازمندان"

در این نوشتار نیازمندان به طور کلی در دو دسته مورد بررسی قرار میگیرند. اول فقیر و دوم گدا. فقیر کسی هست که علی رقم تلاش برای کسب روزی حلال، گشایشی در کارش رخ نمیدهد. و یا عدم توانایی موجب تهی دستی وی شده. اما گدا، کسی هست که با وجود صحت و توانایی میل به کار ندارد و ترجیح میدهد از طریق تکدیگری امرار معاش کند. گاها هم خبرهایی بر درآمد بالای این افراد به گوش میرسد.

و اما سیره اهل بیت در برخورد با نیازمندان به چه صورتی بوده؟

در روایات رسیده از امام مجتبی(ع) اینطور میخوانیم که ایشان در طول عکر خود دو بار تمام دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه مرتبه هم نیمی از اموال خود را بین فقرا انفاق نمودند. (امام حسن ـ علیه السلام ـ الگوی زندگی، حبیب الله احمدی)

از طرفی در احوالات نبی مکرم اسلام از زبان ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه میخوانیم :  انسان سالم و بیکاری که نه مشغول کارهای دنیایی و نه مشغول کارهای آخرتی باشد، مورد خشم پروردگار است.

واضح هست که اهل بیت در انفاق کردن به نیازمندان بسیار کریم و در رویارویی با بیکاری باوجود صحت و توانایی بسیار خشمگین میشدند تا جایی که در آثار شهید مطهری اینگونه میخوانیم، وقتی در حضور پیامبر گرامی(ص)دربارهٔ کسی سخن می گفتند:می پرسید: کارش چیست؟اگر می گفتند که؛کار ندارد،می فرماید:سقط من عینی؛یعنی در چشم من دیگر ارزش ندارد.(تعلیم و تربیت در اسلام/ 276)

پ.ن:

مطلب بالا خلاصه ای از مباحث دانش آموزی در حلقه معرفت مجازی، سحرگاه 17 ماه مبارک رمضان در گروه تلگرام

  • حاج مجید
پنجشنبه شبی بود که در بین برنامه های تلویزیون، فیلم سینمایی "تبعیض" توجه ام را جلب کرد. این فیلم از تبعیضی سخن می گفت که در آینده رخ خواهد داد و بنا بر پیشبینی کارگردان، شرایط آینده زمین به گونه ای پیش میرود که انسان ها به دو قشر تقسیم خواهد شد.
قشر اول شامل افراد معمولی و ساکن در زمین که همگی در معرض تشعشعات رادیو اکتیو هستند و به نوعی همگی با مرگ دست و پنجه نرم می کنند. قشر دوم، شامل افراد مرفه و قدرتمند که از این خیل جستند و در سیاره ای به نام آلفا در فضا ساکن هستند. یکی از این افراد جناب رییس جمهور هست که در فیلم به نحوی القا میکند که سیاره زمین تک رییس است.
قصدم از ارایه این مقدمه، نقد و بررسی این فیلم به ظاهر تخیلی نبود. بلکه مقایسه با واقیت های سیاسی و علمی اطراف خودمون بود.
"ناسا" به عنوان پیش قراول کشف سیاره ای جدید برای زندگی انسان، با فرستادن کاوشگرهایی چهار نقطه را برای حیات آتی بشر پیشنهاد میدهد. از آنجا که فرآیند سوخت و ساز درون خورشید موجب کاهش جرم هسته و درپی آن کاهش قدرت جاذبه هسته آن ستاره میگردد، دور از انتظار نخواهد بود که این ستاره کم کم شروع به گسترش و بلعیدن سیاره های حول خود کند و زمین نیز از این قاعده مستثنا نیست. لذا بشر برای ادامه حیات مجبور به ترک زمین و حضور در فضا خواهد بود.
نقاطی که احتمال فراهم آمدن شرایط حیات در آنجا هست عبارتند از:"مریخ، اروپا(یکی از قمرهای مشتری)، قمر تیتان و کوتوله های قرمز". آن چیزی که برای بشر جهت تحقیقات عملی میسر خواهد بود، حضور بر روی مریخ و اروپاست. مدت هاست فاز تحقیقات انتقال حیات بر روی این سیارات کلید خورده. برای مثال مدلسازی برای ساخت شهری زیر آب و بررسی چگونگی انجام عمل فوتوسنتز، تولید اکسیژن، تهیه غذا و.... چرا که سطح اروپا(قمر مشتری) را توده یخی به ضخامت 15 کیلومتر پوشانده و پیش بینی میشود با بزرگ شدن خورشید این لایه یخی از بین برود و بشر برای ادامه حیات مجبور به احداث شهری زیر آب شود.
القصه اینکه تخیل برآمده از فرضیات علمی و همچنین اقدامات عملی کشورهای پیشرفته نشان میدهد که قطعا برنامه ریزی ایشان برای یکی دو دهه جلوتر از حالشان نیست و اگر ما به این مطلب با خوش خیالی فقط لبخند بزنیم، سرمان را زیر برف کرده ایم!
امیدوارم کمی به خودمان بیاییم که کشورمان، ایران فقط تا 70 سال دیگر منابع نفت و گاز دارد. از طرفی دستیابی به انرژی پاک هسته ای میتواند تامین انرژی کشورمان را تا صدها سال تامین کند. این نکته ایست که بارها و بارها رهبرمان اشاره فرمودند. واضح است که این مذاکرات برای برچیدن بساط تامین انرژی یکی دو روزه ایران نیست. بلکه چشم به بردگی این مرز و بوم پس از هفتاد سال دارد. پس چرا ما نباید برای آینده بجنگیم؟
ضمن آرزوی موفقیت برای زحمت کشان نیم مذاکره کننده، آرزو میکنم برای سرافرازی ایران مجدانه استقامت بورزند.

پ.ن: از کجا رسیدیم به کجا !
  • حاج مجید
نمایشنامه کوتاه، مربوط به میلاد امام زمان (عج). متناسب برای متن مجری
به اختصار:
مقایسه انتظار یهود و شیعه برای منجی موعود.(تیه به معنی گمراهی)
  • حاج مجید

ماجرا از یه گره شروع شده بود. یه گره، که من از برادرم پرسیدم، "هیچ جوری نمیشه این گره رو بازش کرد؟" نفهمیدم چرا. ولی دیدم که گوشه لبش یه لبخندی اومد. اما لبخندش با خنده های همیشگیش فرق داشت. خنده نبود. شاید یه جورایی دلهره و اضطراب بود. با خودم گفتم، نکنه که...


  • حاج مجید

لبیک...

روحانی کاروان گفت لبیک، همه جواب دادیم: "لبیک". ادامه داد: "اللهم لبیک". جواب دادیم: "اللهم لبیک". " لبیک لاشریک لک". به خودم گفتم، راستی راستی داری محرم میشی. نگاهم به کاروان فاتح خیبر افتاد که صدای لبیک گفتنشون نمیذاشت درست بشنوم روحانیمون چی میگه. خیبریا بعد از محرم شدن، دور ستون های مسجد شجره طواف می کردن. همه اینجا ایرانین، تازه صلوات هم میشه فرستاد. از اون بهتر اینکه امام جماعت نماز عشا هم ایرانی بود!

این همه ذوق زدگی خنده داره. ولی وقتی بری تو مملکته سعودی که سلام به رسول الله  رو منع می کنه، کتاب زیارت نامه رو ازت می گیره و پشت بقیع، مرجع تقلیدت رو مسخره می کنه، دیدن مسجد شجره با این توصیف خوشحالت می کنه.

من که نفهمیدم کجا رفتم! سوغاتی هم از این سفر ندارم جز بغض دشمن اهل بیت.

ته نوشت: یکشنبه ۹ صبح رسیدیم تهران، در هواپیما که باز شد به مهدی گفتم، دلم شمال می خواد. خونه که رسیدم، از مدرسه زنگ زدن که فردا ساعت ۷ اردوی تشویقی بچه هاست، شمال!

  • حاج مجید